به گزارش مشرق به نقل از فارس، مسعود دهنمکي روزنامهنگار و سردبير اسبق روزنامههاي شلمچه، جبهه و صبح دو کوهه و کارگردان برجسته کشورمان که کارگرداني آثاري چون سه گانه «اخراجيها» پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران و مستندهاي «فقر و فحشا»، «کدام استقلال کدام پيروزي؟» و سريال «دارا و ندار» را در کارنامه دارد، شب گذشته در برنامه نگاه دو در ابتدا در خصوص فعاليت خود در انصار حزبالله گفت : بعد از بازگشت از جبهه تعدادي از آشنايان که احساس کردند جامعه از آرمان هاي انقلاب و بحث توسعه بر طبق اهداف انقلاب اسلامي فاصله گرفته است اين تشکل را ايجاد کردند و من هم يکي از اعضاي موسس اين تشکيلات بودم. ولي بعد از يکسال و نيم به علت اختلاف سليقه از اين تشکل جدا شدم و به صورت انفرادي به ادامه فعاليت پرداختم.
وي در خصوص آغاز به فعاليتاش در دنياي سينما تصريح کرد: در زماني که به صورت روزنامهنگار فعاليت ميکردم نسبت به افرادي که ساليان دور با آنها همراه بودم احساس تعهد داشتم. در آن زمان جامعه به علت سياستهاي غلط در حال قرباني شدن بود. در سال 65 در گردان خود جزو معدود کساني بودم که از جبهه جان سالم به در بردم و احساس تعهد هميشه همراه من بود. بنابراين تصميم گرفتم که براي آرمانهاي انقلاب بجنگم و با اين هدف روزنامه نگاري را انتخاب کردم. بعد از 10 سال فعاليت در اين زمينه احساس کردم ذائقه مخاطب به سمت رسانههاي ديداري و شنيداري سوق پيدا کرده. بنابراين تغيير راه داده و سينما را انتخاب کردم. البته همچنان در عرصه مطبوعات فعاليت داشته و ماهنامه اختصاصي جنگ را منتشر ميکنم که جنبه سياسي ندارد.
وي افزود: به دليل اين که هميشه برخلاف جريان آب شنا کرده و همرنگ جماعت نميشوم، اکثرا حرف من را اعتراض تعبيه کرده و تهمتهايي هم زده ميشود. مردم ايران با همين حرفها انقلاب کرده و جنگيدهاند و بايد از همين راه آرمانهاي انقلاب زنده نگه داشته شود. وظيفه ما طرح مطالبات حداکثري مردم است. هنر واقعي هنر فريادگر و معترض است نه هنر خنثي. سرگرمي بخشي از سينما است و در شرايط کنوني وظيفه من مطالبه است.
دهنمکي با اشاره به حاشيههايي که پس از ساختن فيلمهايش ايجاد ميشود، گفت: حرف هاي من چون خلاف وضع موجود است جنجال ايجاد ميکند.بايد به بياوريم که نسل اول انقلاب چگونه الگوهاي مديريتي بزرگاني چون باکري را در جامعه پياده مي کردند. امروز براي نشان دادن آرمان هاي انقلاب کسي اعتراض نميکند ولي به محض اين که الگوهاي انقلاب را با عملکرد مديران حاضر تطبيق ميدهيم اعتراضات آغاز ميشود و انگشتنما ميشويم.
*درآمد «اخراجيها» صرف دايرةالمعارف «اسارت و آزادگان» ميشود
ده نمکي با اشاره به هدف خود از ساخت فيلم هاي دفاع مقدس و مستند هايي با محور تصريح کرد : اگر قصد من از ساخت اين فيلمها تجارت بود وارد سينما و کار مطبوعات نميشدم، چرا که در کشور ما راههاي سادهتري براي کسب درآمد وجود دارد. جايي که براي هر نشريه به خاطر دفاع از حقوق مردم و مبارزه با اشرافي گري چندين شکايت نامه تنظيم ميشود، مسلما کسب درآمد مدنظر نيست. تاکنون سينما منبع درآمد من نبوده و نيست چون شغل من چيز ديگري است. درآمد من هزينه دايرةالمعارف 60 جلدي اسارت و آزادگان شده که 15 سال است 40 محقق در آن زمينه مشغول به فعاليت هستند.
وي افزود: رسانه هدف نيست ابزار است .وقتي هدف آرماني متعالي باشد رسانه ذيل هدف قرار ميگيرد و استفاده از آن زماني مطلوب ميشود که مشروعيت اخلاقي و ديني داشته باشد .براي من رسانه "وسيله " است "هدف " نيست. شاخصه آن هم عدالت خواهي است. چراکه باارزش تر از عدالت چيزي نيست که بهاي عمر انسان را داشته باشد.
مسعود ده نمکي همچنين در پاسخ به اين سوال که کدام حوزه کاري خود را موفق تر ارزيابي کرده است اظهار داشت: مخاطبي که از 20 سال پيش همراه من شده در مطبوعات مختلف کار من را زير نظر داشته. نميتوان گفت در کدام موفق تر بودم چرا که هرکدام کارکرد خود را داشت.من «فقر و فحشا» را مستند عدالتخواهانهاي ميدانم که به جاي پرداختن به معلول به علت ميپرداخت. در «کدام استقلال کدام پيروزي؟» باز هم به خط فقر و رانده شدن مردم به حاشيه در دعواهاي زرگري قرمز و آبي پرداخته شد. در «اخراجيها» هم همين روند وجود داشت تا اين که «اخراجيها3» در طرح مطالبات و نقد اجتماعي و سياسي نشان دهنده اوج اين اهداف بوده و نسبت به همه فيلمها و مستندات ديگر فريادگرتر بود.
*نظر افرادي که من را کارگردان نميدانند برايم مهم نيست
کارگردان سه گانه «اخراجيها» در پاسخ به منتقداني که عنوان کردند هنوز نميتوان ده نمکي را فيلمساز يا کارگردان ناميد، خاطرنشان کرد: نظر افرادي که اين مسائل را مطرح نيکنند برايم مهم نيست. مردم فيلمهاي من را ميبينند و با آن ارتباط برقرار مي کنند. اين حرفها را مردم نميزنند. اگر اينطور بود اين حجم مردم به سينما نميرفتند، فقر و فحشاء 10 ميليون نسخه تکثير نميشد و «اخراجيها3» پرمخاطبترين فيلم ايران نميشد. شايد من فيلمساز يا کارگردان خوبي نباشم، ولي اين حرف نقادان را نميپذيرم. همين افرادي که ميگويند ده نمکي فيلمساز نيست فيلمهايي بسازند که در درجه اول صداي دشمن را دربياورد. چرا که کسي که به نظر اين افراد کارگردان نيست توانسته با بهرهگيري از بهترينهاي ايران فيلمي پرفروش بسازد و 3 بار اين اتفاقات را تکرار کند.
وي همچنين گفت: از روزي که وارد سينما شده ام همه منتظرند که من مخملباف شوم. در هر بار با مطرح کردن يکسري از انتقادات همه در انتظار هستند تا فرد مقابل خود تغيير هويت دهد. در سينما هم همه منتظر تغيير رويه من هستند ولي من اميدوارم که به همه حرفهايي که ميزنم عمل بکنم.
وي با اشاره به دغدغههاي خود در ساخت سه گانه «اخراجيها» گفت: در سال 76 گروهي شروع به دادن شعارهايي کردند مبني بر اين که چون جنگ به پايان رسيده، نبايد ديگر حرفي از آن به ميان آورد . اساسا سياست دورههاي قبل عدم حمايت از سينماي دفاع مقدس بود. در واقع سينماي جنگ در دو موضوع دچار مشکل بود. عدم حمايت و ريزش مخاطب به دليل تکرار دغدغه اصلي من و مشکل اصلي سينماي دفاع مقدس بود. من با دست خودم فضايي را فراهم کرديم که گذشته به محاکمه کشيده شود. 90 در صد جنگ ما پا گذاشتن روي منيت بوده و 10 درصد آن پا گذاشتن روي مين بود. در سينماي ايران به بخش زندگي در جنگ کمتر پرداخته شده است.نوع نگاه من متفاوت بود وهدف من تحول در انسانها بود. «اخراجيها» حتي امروز هم وجود دارند و به جاي دفعشان بايد به آنها محبت کرده و جذبشان کرد.
وي اظهار داشت: در واقع در «اخراجيها» زبان مشترکي که گم شده بود ايجاد شد. جواناني که گفته ميشد از دفاع مقدس گريزان هستند در سينما حاضر شده و فيلم را ديدند. در واقع من در ساخت «اخراجيها» بحث وحدت ملي را دنبال ميکردم و در اين بين «اخراجيها3» حرف مهمتري داشت.در واقع اخراجيهاي 1 و 2 بسترسازي براي زدن حرف اصلي من در «اخراجيها3» بود.
*عمق «اخراجيها» از عمق آثاري که منتقدان پشت آنها سنگر ميگيرند، بيشتر است
دهنمکي با اشاره به اين مطلب گفت: هنر اين است که بتوان حرفهاي عميق را به زبان ساده بيان کرد. افرادي که اين صحبت هارا به زبان ميآورند، هنوز لايههاي زيرين «اخراجيها» را کشف نکردهاند. افراد سياسي يا افرادي که نگاه جناحي دارند به علت غرض ورزي هدف اصلي آن را متوجه نخواهند شد. هنر «اخراجيها» اين است که با زبان ساده حرفهاي مهم اجتماعي را در نقد دموکراسي براي جامعه سياسي ايران نقل ميکند.
* با پايان «اخراجيها»، «رسوايي» را آغاز ميکنم
کارگردان «اخراجيها» با بيان اينکه «اخراجيها» به پايان رسيده، در خصوص برنامههاي آتي خود بيان کرد: «اخراجيها» تمام شده و پايان فيلم به گونهاي است که داستان به اتمام رسيده است و حتي اگر آن را ادامه ندهم، مخاطب سردرگم نيست. مگر اين که حواشي «اخراجيها3» لطمهاي بزند که مجبور شوم «اخراجيها» را ادامه دهم. در غير اين صورت براي کارهاي آينده برنامه ريزي کرده و در حال پايهريزي فيلمي با مضمون اجتماعي و نگاهي عرفاني با عنوان «رسوايي» هستم.
وي با اشاره به قاچاق «اخراجيها3» خاطرنشان کرد: بخشي از سياسيون از پيام فيلم راضي نبودند. دعوت مردم به يکرنگي و کنار هم بودن و فريب سياست بازيها را نخوردن پيامي بود که به مذاق افرادي خوش نيامد. به همين دليل ابتدا بحث تحريم مطرح شد که اين برنامه با شکست مواج شد. سپس اين افراد براي ثابت کردن حرف خود کيفيت نامطلوبي از اين فيلم را منتشر کرده و در اينترنت با بيانيهاي آن را پخش کردند با اين اميد که استقبال مردمي را کم کند که خوشبختانه مردم هوشمندانه عمل کرده و نشان دادند که عليرغم همه بدخواهيها همچنان در کنارمان هستند. در واقع نويسندگان مطالب مخالف من ادعاي آزاد انديشي داشته و ديگران را متهم به دگماتيسم و رفتارهاي تند ميکنند.درحالي که خودشان براي به زمين زدن فيلمي حاضر به دزدي ميشوند و با افتخار در آغاز فيلم بيانيه صادر ميکنند. اين افراد فقط نقاب روشن فکري به چهره زدهاند. حتي تعدادي منتسب به افرادي در سينما هستند که قصد دارند اخلاق را در جامعه توسعه دهند. ولي در برابر قاچاق فيلم سکوت کرده و لبخند رضايت ميزنند. قاچاقچيهاي اقتصادي عليرغم اين که همه فيلمها را براي کسب درآمد کپي ميکنند و عليرغم اين که کارشان دزدي است ولي به نسبت افرادي که ادعاي روشنفکري و آزاد انديشي دارند دزدان با شرافتتري هستند!
دهنمکي در خصوص جلوگيري از قاچاق «اخراجيها3» گفت: از طرف شرکت پخش فيلم و همچنين خودم به شخصه در دادسرا شکايت انجام شده است و شناساييهايي هم صورت گرفته است. اميدوارم برخورد مناسب با قاچاقچيان انجام شده و مردم هم در اين زمينه رفتار فرهنگي را نشان دهند. در «اخراجيها1» در 20 روز اول اين ضربه به ما زده شد. در «اخراجيها2» در 45 روز اول آن را منتشر کردند و در «اخراجيها3» در هفته اول اين کار را انجام دادند و براي هيچ کارگرداني اين اتفاق نيفتاده است. تا اين لحظه آمار فروش فيلم به 4 ميليارد تومان رسيده است و اين مسئله بيانگر اين است که عليرغم همه اين ددمنشيها و دشمنيها مردم ترجيح ميدهند فيلم را در سينما ببينند.
*فيلمهاي ديگر هم از استقبال «اخراجيها» بهره بردند
وي در خصوص اکران «اخراجيها3» در نوروز تصريح کرد: پروانه نمايش اين فيلم براي نوروز گرفته شد. نوروز جزء فصل هاي مرده سينما است.اخراجيها هر دو سال يکبار نمايش داده شده و اين استقبال تا قبل از اخراجيها وجود نداشته. اين حجم مخاطب ويژه اخراجيهاست و در پي آن مردم با پيدا نکردن بليط اخراجيها ساير فيلمها را ميبينند و حتي فيلمهاي ديگر از اين استقبال اخراجيها بهرهمند شدهاند. بحث اکران نوروزي «اخراجيها» مطرح نيست و اين فيلم در هر فصلي مخاطب خود را دارد.
وي با اشاره به درآمد ميلياردي «اخراجيها» در خصوص هزينه هاي فيلم خاطرنشان کرد: در اخراجي هاي 3 با فروش 3 ميليارد فقط سرمايه اوليه فيلم تامين شده است. يک ميليارد هزينه اين فيلم بوده و نيمي از آن هزينه تبليغات و شرکت پخش شده است و 40 درصد آن به سرمايهگذاران باز ميگردد. بنابراين از اين پس سود فيلم ايجاد ميشود. با توجه به اين که سينما منبع درآمد من نيست، سود حاصله هزينه چاپ دايرةالمعارف جنگ خواهد شد. همانطور که اشاره کردم شغل من در مطبوعات و نوشتن کتاب و... است.
وي در پايان در مورد وضعيت سينماي سياسي ايران گفت: سينماي سياسي در ايران دهه اول انقلاب فعال تر بود و در مقطعي رکود پيدا کرد ولي در حال حاضر با «به رنگ ارغوان» حاتمي کيا آغاز خوبي داشته است. اميدوارم شاهد تداوم اين شروع خوب باشيم و اميدوارم که اين فيلمها سياست زده نشوند.